چشمها و گوشها

 

 

كمبود مديريت ؟

 

 

 

 

همزمان با سفر آقاي خاتمي به آلمان، در لندن نيز كنفرانس سرمايه‌گذاري در ايران برگزار شد. شنيده شد كه رييس اتاق بازرگاني اانگليس خطاب به حاضران گفته بود: "من توصيه مي‌كنم همه به ايران برويد و سرمايه‌گذاري كنيد. در ايران آدم‌هاي تحصيل كرده و فهيم زياد است، فقط يك عيب دارند و آن كمبود مديريت است." دوست نكته‌سنجي مي‌پرسيد؛ با اين حساب، آيا هدف از سرمايه‌گذاري خارجي اصلاح مديريت اقتصادي در ايران است يا اين كه مي‌خواهند بگويند اگر پذيراي هويت مديريت ما نباشيد، از سرمايه‌گذاري خبري نيست؟

 

 

 

 
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تحقيقي به ارزش يك كتاب

آقاي محمود دولت‌آبادي در هشتمين سالگرد نشريه ايران‌فردا گفت: مُهَندس سحابي در يك نوشتار تحقيقاتي به اين نكته اشاره كرده بود كه چهاردرصد درآمد مملكت در دست نود و شش‌درصد مردم است و بالعكس نود و شش‌درصد درآمد كشور در دست چهاردرصد مردم است. اين كار تحقيقاتي مي‌تواند به اندازه يك كتاب مؤثر باشد.

 

مطبوعات ركن اول دموكراسي!

يكي از اصحاب مطبوعات به اين نكته اشاره مي‌كرد كه بعد از آن كه در سال 1364 قانون مطبوعات توسط مجلس شوراي اسلامي تصويب شد، طي نشستي كه مديران مسؤول نشريات و جرايد به دور هم گرد آمدند، قرار بر اين شد تا اصحاب جرايد از ميان خود، كساني را براي عضويت در هيأت نظارت بر مطبوعات برگزينند. آيت‌الله شيخ‌محمديزدي نيز كه از طرف مجله "نورعلم" كانديداي عضويت در هيأت نظارت بود، طي سخناني به اين مضمون گفت: گرچه معروف است كه مطبوعات ركن چهارم مشروطيت و انقلاب است، ولي به نظر مي‌آيد كه مطبوعات ركن اول است!

 

چند نظريه در باره بسته شدن مطبوعات

يكي از صاحب‌نظران، براي ريشه‌يابي بستن مطبوعات، چند نظريه را به نقل از منتقدان و تحليل‌گران بيان مي‌كرد:

 

نظريه اول: انتقال مرجعيت سياسي، اجتماعي و فرهنگي از حوزه‌هاي سنتي جامعه به مطبوعات، دليل واكنش اخير نسبت به مطبوعات بوده است. اين كه حتي خانم‌هاي خانه‌دار خريد مطبوعات را در سبد هزينه خانوار قرار داده بودند، براي جريان‌هايي كه تا پيش از اين ذهنيت جامعه را جهت مي‌دادند، قابل تحمل نبود.

نظريه دوم: ورود مطبوعات به مباحث فقهي و نقد پاره‌أي از احكام نظير قوانين ارث، قصاص و باعث شد كه منتقدان سنتي برآشفته شوند و آن را نوعي دخالت در حوزه‌هاي تخصصي خود ببينند.

نظريه سوم: برخي نقد پاره‌أي از اصول قانون اساسي در مطبوعات را به دخالت قلم به دستان در حوزه اقتدار رهبري تلقي كردند، چرا كه درخواست تجديدنظر در مواد قانون اساسي صرفاً در حيطه اختيارات رهبري مي‌باشد.

نظريه چهارم: بسته شدن مطبوعات تابع اين قاعده است كه هر مجموعه‌أي در ايران بتواند مخاطب زيادي را به خود جلب نمايد، از ديدگاه برخي جريان‌ها، حكم يك رقيب جدي را پيدا مي‌كند و تبديل به يك آلترناتيو مي‌شود.

نظريه پنجم: به دليل آن كه برخي مطبوعات طرح كننده ديدگاه‌هاي آيت‌الله منتظري شده بودند، جريان‌هايي تداوم اين وضعيت را به سود خود نمي‌ديدند.

نظريه ششم: تندروي برخي از اصحاب قلم كه حتي خود را ملزم به هماهنگي با خط‌مشي آقاي خاتمي نمي‌ديدند، زمينه‌ساز بسته شدن مطبوعات شد؛ در حالي كه آقاي خاتمي نماينده آحاد ميليوني است و با صداقت شعار "احياي قانون اساسي" را مي‌دهد.

                                             

 
 

 

 

 

Text Box: نظريه دوم: ورود مطبوعات به مباحث فقهي و نقد پارهأي از احكام نظير قوانين ارث، قصاص و … باعث شد كه منتقدان سنتي برآشفته شوند و آن را نوعي دخالت در حوزههاي تخصصي خود ببينند.
نظريه سوم: برخي نقد پارهأي از اصول قانون اساسي در مطبوعات را به دخالت قلم به دستان در حوزه اقتدار رهبري تلقي كردند، چرا كه درخواست تجديدنظر در مواد قانون اساسي صرفاً در حيطه اختيارات رهبري ميباشد.
نظريه چهارم: بسته شدن مطبوعات تابع اين قاعده است كه هر مجموعهأي در ايران بتواند مخاطب زيادي را به خود جلب نمايد، از ديدگاه برخي جريانها، حكم يك رقيب جدي را پيدا ميكند و تبديل به يك آلترناتيو ميشود.
نظريه پنجم: به دليل آن كه برخي مطبوعات طرح كننده ديدگاههاي آيتالله منتظري شده بودند، جريانهايي تداوم اين وضعيت را به سود خود نميديدند.
نظريه ششم: تندروي برخي از اصحاب قلم كه حتي خود را ملزم به هماهنگي با خطمشي آقاي خاتمي نميديدند، زمينهساز بسته شدن مطبوعات شد؛ در حالي كه آقاي خاتمي نماينده آحاد ميليوني است و با صداقت شعار "احياي قانون اساسي" را ميدهد.
نظريه هفتم: تغيير نقش مطبوعات از "داوري" به "بازيگري" سبب شد كه برخي حركت مطبوعات را يك حركت حزبي تلقي نمايند؛ به ويژه آن كه در انتخابات مجلس كانديدا معرفي كردند و تعدادي از آنها نيز به مجلس راه يافتند.